متن آهنگ چراغ جادو از سعید محمدی
هفت تا سوار از هر چی برج و باروست
با دیوشون كه تو چراغ جادوست
از هفت زمین و آسمون و دریا
اگه بخوان بیان بجنگن با ما
میریم میریم به جنگوش
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون
ابرای آسمون اگه جم بشن
تویه دل ما یه گوله غم بشن
قصههای قشنگ بچگیمون
اگه قصههای ماتم بشن
میریم میریم به جنگوش
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون
وقتی من و تو با همیم خانومك
غمها رو بیرون میكنیم كم كَمُك
وقتی من و تو با همیم خانومك
غمها رو بیرون میكنیم كم كَمُك
كم كَمُك كم كَمُك بابا كم كَمُك
با قصههامون كه همه حقیقی است
با دردامون كه درد بی رفیقی است
با فصلامون كه همگی بهارن
با دشتامون كه همه سبزه زاران
میریم میریم به جنگوش
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون
از آسمون و از زمین اگه باز
یه لشگر غم بتازه یكه تازه
با قصههای بی بی گل اسب ناز
میریم به جنگشون با مطرب و ساز
میریم میریم به جنگوش
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون
تشکر ها : 7133
تشکر شده : 4114