متن آهنگ تو رو دوست دارم از مسعود درویش

تورو دوست داشتم... بیش از اندازه

ساده و صادق...آبی ِ روشن

تورو می خواستم...تا ابدخونه

تا همونجا که...ما بشی با من

تورو دوست دارم تا همین حالا

تا همین جا که کم شدی از من

تورو میخوام و آرزو دارم

اگه مقدورِ قلبمُ نشکن

تورو دوست داشتم..تورو دوست دارم

دل تنهامو...به تو میسپارم

تورو دوست داشتم...تورو دوست دارم

دل تنهامو به تو میسپارم

تورو دوست داشتم...قد رویاهام

بی تب تند و...قرمز ِ تیره

تورو میخواستم...تا محال آباد

تا همونجا که...حکم تقدیره

تورو دوست دارم...از خودم بیشتر

از خدا کمتر...به همین پاکی

تورو میخوام و باورت کردم

هم زمین با اوج...قهوه ای خاکی

تورو دوست داشتم..تورو دوست دارم

دل تنهامو به تو میسپارم

متن آهنگ باور از مسعود درویش

دیدار ما تو بارون آغاز ماجرا بود

انگار یه حس تازه توی دلای ما بود

دستای تو تو دستم گرمای خوب خورشید

اما توی نگاهت چیزی شبیه تردید

تو باورم نکردی عشق منو ندیدی

چه بی صدا شکستم چه ساده دل بریدی

تو باورم نکردی عشق منو ندیدی

چه بی صدا شکستم چه ساده دل بریدی

چه ساده دل بریدی

با تو گذشتم از شهر ستاره تا ستاره

تو دست کم گرفتی عشق منو دوباره

انگار که دست تقدیر ما رو با هم نمی خواست

باور نمی کنم که این آخر ماجراست

تو باورم نکردی عشق منو ندیدی

چه بی صدا شکستم چه ساده دل بریدی

تو باورم نکردی عشق منو ندیدی

چه بی صدا شکستم چه ساده دل بریدی

چه ساده دل بریدی

متن آهنگ جفت آخر از مسعود درویش

آخرین جفت زمینیم منو تو

نفسای واپسینیم منو تو

منو تو خوب می تونیم خوب می تونیم

مث جنگل سر جامون بمونیم

می تونیم عینهو گیلاسای کال

یه جوری شعر رسیدن بخونیم

آخرین جفت زمینیم منو تو

نفسای واپسینیم منو تو

من یکی سادگیِ آبُ دارم

با خودم شفای آفتابُ دارم

تو یکی شکوه پرواز داری

من یکی مرهم سهراب دارم

آخرین جفت زمینیم منو تو

نفسای واپسینیم منو تو

همه ی بودن من پیشکش تو

گریه هام ارزونی بالش تو

فکر دوست داشتن تو واسه من دلخوشیه

اگه خواستن نباشه زندگی خودکشیه

دست پر شوکت تو سفره ی شام منه

قصه ی سیب طلا از رو شاخه چیدنه

آخرین جفت زمینیم منو تو

نفسای واپسینیم منو تو

زمین از جفتای عاشق خالیه

یا اگه عشقی باشه خیالیه

بذار این خواستن ما همیشه تازه باشه

به تن عاشق ما رختش اندازه باشه

زمین از دیدن ما چه نفس ها کشیده

ببین حتی دست من بوی دستاتو میده

متن آهنگ بمون از مسعود درویش

بمون کنار من بمون

خورشید اگه نگاه من

دستای مهربون تو

همیشه سرپناه من

بمون که زندگیم پر از

ترانه های تو بشه

نگاه تو رو لحظه هام

دست نوازش بکشه

قلبو از خودت بدون

بیا کنار من بمون

تو خلوت شبای من

قصه چشماتو بخون

قلبو از خودت بدون

بیا کنار من بمون

تو خلوت شبای من

قصه چشماتو بخون

بذار که دست عاشقت

منو به فردا ببره

گلخونه های خنده هات

منو به رویا ببره

سر روی شونه هام بذار

تا با تو جاودانه شم

با حس شیرین چشات

لبریز عاشقانه شم

قلبو از خودت بدون

بیا کنار من بمون

تو خلوت شبای من

قصه چشماتو بخون

قلبو از خودت بدون

بیا کنار من بمون

تو خلوت شبای من

قصه چشماتو بخون