از وقتی رفته ای............
عشق من از وقتی رفته ای :دیگر اسمم را از زبان هیچکس انطور که تو صدایم میکردی نشنیده ام از وقتی رفته ای دیگر کسی نیست لالایی شب هایم را بخواندبعد ازتو هیچکس کلمه ی دوستت دارم را از زبان من نشنیده است بعد از تو دیگر کلمات عاشقانه در ذهن من یخ بسته اندبعد ازتو دیگر هیچکس عزیز دل من نشده است
دیگر اسم هیچکس را انطور که تو را صدا میزدم صدا نمیزنم!من تنها از امدن تو در زندگی ام شاد شدم
و تنها با رفتن تو از زندگی ام خسته شدم!
بعد از تو نه از امدن کسی خوشحال شدم
نه از رفتن کسی ناراحت
چون ادمی وقتی عزیز ترین کسش را امید زندگی اش را کسی که در این دنیا فقط به خاطر او دم میزد را
ازدست میدهد دیگر هیچکس برایش مهم نیستعزیز دلم بعد از تو دیگر هیچکس نمیتواند این نا ارام را ارام کندمن تنها در کنار تو ارام میشودم
تنها صدای تو موسیقی زندگانی من را مینواخت
تنها بودن تو امید زندگی به من میداد
عزیزدلم من:من تو به یکدیگر قول داده بودیم که برای همیشه کنار هم بمانیم اما گویی سرنوشت نخواست که من و تو دست در دست یکدیگر باشیم گویی تمام کائنات برای جدایمان با یکدیگر شرط بسته بودند انگار خدا هم نمیخواستکه تو مال من باشی!
من از تمام دنیا فقط تو رامیخواستم اما او حاضر نشد که فقط تو را به من بدهد او گویی میخواست من نزدش زود برگردم او میدانست که بعد از تو من تنها دو ارزو دارمان هم اینکه دستان تو را در دستان کسی که بعد از من دوستش میداری ببینم و تو را به او بسپارم و بگویم مراقب عزیز دل من باش به او بگویم که تو چه چیزهایی دوست داری و ازچه چیزهایی خوشت نمی اید که حواسش به کار هایش باشد یه وقتی ناراحتت نکند 2:واینکه بعد از ان چشمانم برای همیشه بسته شود وبدنم مانند فصل زمستانش هر لحظه سرد و سرد تر شود و رنگ رخسارم مانند برف های شادی که بر سر تو عشق جدیدت میریزند سفید شود
عشق من تو را به دست همان خدایی میسپارم که نخواست تو مال من باشی